جستاری در مذاهب اسلامی
***
30/01/1390
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین ثم افضل الصلاة و اتم السلام علی سید الخلق اجمعین ابي القاسم محمد وعلی آل بیته الطیبین الطاهرین والعن الدایم علی اعدائهم اجمعین من الحین إلی قیام یوم الدین.
قبل از ورود به مبحث اصلی لازم می دانم چند نکته ضروری را به دوستان گوشزد کنم تا این گونه جلسات راه گشای ابهامات موجود در اذهان آنها باشد ـ نه دریچه شک وشبهات را فرا روی آنها بگشاید ـ إن شاء الله.
(1)باتوجه به سلسله وار بودن مباحث ارایه شده، از دوستان تقاضا دارم که بصورت مرتب ـ همراه با یاداشت کردن مطالبی که پای تابلو نوشته می شود ـ حضور جسمی و معنوی بهمراه داشته باشند.
(2)تا زمانی که از طرف مدرس اعلام نشده که موضوع مورد تحلیل و بررسی قرا گرفته، خاتمه نیافته است؛ از پرداختن به اینگونه مسائل در مکانهایی بغیر از این مکان مقدس ـ یعنی مسجد امام حسن علیه السلام ـ پرهیز شود تا شبهاتی برای دیگران پیش نیاید که قادر به پاسخگویی باشد، البته این موضوع نیاید شما را از دعوت کردن دوستان و آشنایان به اینگونه جلسات منع کند.
(3)جهت از دست ندادن مباحث مطروحه دو به دو گروهی تشکیل شود و حداقل هفته ایی یک جلسه را برای تحلیل و حلاجی مباحث مورد کنکاش قرار گرفته، اختصاص داداه شود تا مجهولات خود را شناخته و جهت رفع آنها در جلسه آموزشی اصلی مطرح شود.
***
منابع مورد استفاده
در این جلسات از منابع مختلفی استفاده شده که بتدریج، مناسب با مطرح کردن مباحث به عزیزان معرفی می گردد، امشب پاره ایی از این منابع را ـ که در پیش روی خود می بینید ـ با ذکر بعضی از خصوصیاتهای ماخد؛ معرفی خواهد شد.
1) بحوث فی الملل والنحل، تالیف استاد محقق آیت الله سبحانی.
این کتاب در هشت جلد چاپ شده است که از جلد ششم به بعد به مذاهبی که به شیعه منتهی می شوند بحث مفصل ارایه داده است.
لازم به ذکر است همین نویسنده خلاصه ایی از این دانش نامه را تحت عنوان «المذاهب الاسلامیة» تصنیف کرده اند که در مقدمه هدف خود را اینگونه معرفی می کند: وقتی نسل امروزی را علاقه مند مطالعه ای مباحث چکیده ای و خلاصه وار دیدم بر آن شدم تا چکیده ایی از دانش نامه مذاهب اسلامی خود را تهیه کنم و در اختیار خوانندگان جوان و علاقه مند گذاشته باشم.
2) تاریخ المذاهب الاسلامیة ـ فی السیاسة والعقائد وتاریخ المذاهب الفقهیة ـ؛ تالیف محمد ابوزهره، انتشارات دارالفکر العربی ـ القاهرة.
این مولف آخرین مبحث کتاب خود را به امام جعفر صادق علیه السلام اختصاص داده است، لازم به یادآوری است که همین نویسنده در رابطه با شخصیتهای برجسته فقهی و کلامی جهان اسلام که هر کدام دارای پیروان قابل ملاحضه ایی بین مسلمانان است تصنیفات مفصلی دارد، که عنوانهای ذیل را به خود اختصاص داده اند:
1. ابو حنیفه: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
2. مالک: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
3. ابن حنبل: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
4. الشافعی: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
5. الإمام زید: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
6. ابن تیمیة: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
7. ابن حزم: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
8. الإمام الصادق: حیاته، عصره، آراؤه، فقهه.
3) دراسات في الفرق ـ الشیعة، النصیریة، الباطنیة، الصوفیة والخوارج ـ، تالیف دکتر صابر طعیمه، انتشارات المعارف ـ ریاض. همینطور که از عنوان کتاب مشخص است، اولین مبحث کتاب به مذهب شیعه اختصاص دارد.
4) مذاهب الاسلامین، تالیف دکتر عبدالرحمن بدوی، انتشارات دار العلم للملایین ـ بیروت، سال چاپ 1997م.، این کتاب معتزله، اشاعره، اسماعلیان، قرامطه و نصیریه را از لحاظ تاریخی و عقیدتی مورد کنکاش قرار داده است.
5) نشأة الفکر الفلسفی في الاسلام، تالیف دکتر علی سامی النشار ـ چاپ نهم، دار المعارف، قاهره ـ در سه جلد عرضه شده است؛ که نویسنده جلد دوم کتاب خود را به پیدایش مذهب شیعه اختصاص داداه است.
6) الصلة بین التصوف و الشیعة، تالیف دکتر کامل مصطفی شیبی ـ دار الاندلس، بیروت چاپ سوم، 1982م. ـ این کتاب در دو جلد به چاپ رسیده که دارای مباحث قابل ملاحضه ایی است.
7) اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة عرض ونقد، تالیف دکتر ناصر قفاری، این کتاب پایان نامه دکتری نویسنده بوده که در سه جلد به دانشگاه ملک سعود، عرضه شده؛ تحقیق و کاوش باید عرق شرم بریزد وقتی ببیند که همچین کتابی بعنوان پایان نامه به جامعه دانشگاهی عرضه شده است، این نویسنده یک سری عقایدی واهی و دروغین به مذهب شیعه امامیه نسبت می دهد، و در پایان به این نتیجه می رسد که مذهب تشیع هیچ ارتباطی با اسلام ندارند و کافر محسوب می شوند. که در ادامه مباحث بیشتر از این کتاب یاد می کنیم.
آنچه تاکنون از منابع و ماخذ معرفی گردید مربوط به نویسندگان و محققان معاصر اسلامی بوده، و جهت آشنایی با نام برخی از نویسندگان متقدم، به چند منبع که مرجع همگان هستند اشاره می کنیم.
8) الفرق بین الفرق، تالیف عبدالقاهر البغدادی التمیمی (م429هـ.)، تحقیق محمد عثمان الخشت ـ انتشارت ابن سینا، قاهره ـ، ای نویسنده علاوه بر کتاب مذکور کتاب دیگری با عنوان «الملل والنحل» دارد[1].
9) الملل والنحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی (م 548هـ.)، تحقیق احمد فهمی محمد ـ انتشارات دار الکتب العلمیة، بیروت چاپ دوم (1413هـ) ـ
این کتاب علاوه بر معرفی دین و مذاهب اسلامی، ادیان دیگر را نیز بیان کرده است. این کتاب از چنان شهرتی برخوردار است که از هر کسی پرسیده شود، در رابطه با مذاهب اسلامی چه کتابی را سراغ داری، بجز این کتاب دیگری نمی شناسد.
البته کتابهای دیگری نیز در این رابطه از قدیم الایام نگاشته شده، و عزیزانی که تمایل دارند در این زمینه مطالعاتی داشته باشند می توانند در پایان جلسه عنوانهای این کتابها را جویا شوند.
سعی می شود تحلیل و آراء و عقاید مذاهب اسلامی از کتب فوق صورت می گیرد و در صورت توضیحات بیشتر به کتابهای دیگری مراجعه خواهیم کرد که در وقت مناسب بیان خواهد شد.
قبل از اینکه وارد بحث درس شویم، اگر سوالی هست بفرمایید.
س: ببخشید منظور شما از کلمه «نحل» و «ملل» چیست؟
ج: ملة: بمعنی طریقتی که از دیگری اقتباس گردیده همانند فرموده خداوند: «بَل مِلَّة إبرَاهِیمَ[2/135]»؛ که اصطلاحا می گویند ملت همان دین است.
نحلة: بمعنی انشعاب گرفتن یا جدا شدن از راه حق و اصلی که اصطلاحا در عرف فرقه شناختی به مذاهب اسلامی یا فرقه های دیگر ادیان گفته می شود خواه این جدایی به حق یا باطل باشد.
****
جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر (ص)
بعد از رحلت [شهادت] پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله؛ طبق فرموده خداوند سبحانه و تعالی: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ...[3/144]» مردم آن سامان به گذشته خود برگشته و در نهایت می بینیم که مهاجرین و انصار به موضع خصمانه ایی نسبت به هم گرفتند که منجر به انشعاب ذیل گشت.
نمودار فوق متاسفانه ساختار دوران قبل از اسلام را برای ما ترسیم می کند، که باعث افتراق و انشقاق امت محمدی تابحال گردیده است؛ بررسی قواعد استدلالی گروههای فوق، ما را از هدف جلسه دور می سازد. بنابرین با در دست داشتن چند قاعده اسلامی و علمی می توان به کاوش و تحلیل حوادث بعد از وفات [شهادت] پیامبر ختمی مرتبت پرداخت.
سقیفه بنی ساعده
در حالی که بنی هاشم در مسجد پیامبر در جایی که به بیت فاطمه و علی علیهم السلام مشهور بود، به غسل و کفن و دفن رسول اکرم صلی الله علیه وآله مشغول بودند؛ مهترین اجتماع توسط گروه انصار ـ و بعد از گذشت اندک زمانی با آمدن گروه سوم یعنی قریش به استثنای بنی هاشم ـ در محلی بنام سقیفه بنی ساعده صورت گرفت.
گرچه در ابتدای امر انصار ـ دو طائفه خزرج و اوس ـ پیمان اسلامی خود را در سقیفه بظاهر حفظ کرده بودند؛ و بعنوان گروه واحدی در کتابها از آنها یاد می شود ولی می بینیم فرجام سقیفه آنها را متفرق ساخت و جهت روی کار نیامدن «سعد بن عباده» که رئیس طائفه خزرج بود، بیعت قبیله اوس ورق را به نفع قریش برگرداند.
کتابهای زیادی از قدیم الایام تا به اکنون در رابطه با اجتماع سقیفه به رشته تحریر در آمده، که با مراجعه به آنها جزئیات ماجری اجتماع آن روزگار تا حدوی روشن می گردد؛ که می توان آنها را در نکات زیر خلاصه نمود:
أ. سخنرانی سعد بن عباده در جمع انصار و مباهات ورزیدن به اسلام آوردن انصار، دعوت کردن پیامبر اکرم (ص) و مهاجران به دیار خود، یاری رساندن دین حنیف اسلام و عزیز شدن دین توسط شمشیر انصار؛ که منجر به معرفی سعد بن عباده خزرجی بعنوان نامزد خلافت بعد از رسول اکرم (ص) از سوی انصار گردید.
ب. وقوع اولین سستی در امر خلافت که منجر گردید به این نتیجه برسند که در صورت مخالفت قریش، از هر طرف خلیفه ایی برای رسول خدا انتخاب گردد، یعنی یک خلیفه از قریش و خلیفه دیگر از انصار باشد.
ت. سخنرانی اُسید بن حضیر انصاری اوسی، عویم بن ساعده و معن بن عدی انصاری و با طرفداری از حکومت قریش، مورد اعتراض انصار واقع شدند ولی این سخنرانیها اثر خود را داشت و بذر سستی و تفرقه را در گروه انصار کاشت.
ث. ورود ابوبکر، عمر، ابوعبیده جراح وجمعی از مهاجرین به سقیفه و سخنرانی ثابت بن قیس بن شماس انصاری ـ در جمع مهاجران وانصار ـ و احتجاج ثابت بن قیس به آیه: «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [59/9]» در میان سخنرانی خود.
ج. سخرانی ابوبکر به نمایندگی از مهاجران و اعتراف به گفته های ثابت بن قیس انصاری و احتجاج به آیه: «لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[59/8]» در میان سخرانی خود و همچنین نپذیرفتن عرب خلافت کسی را که از قریش نباشد، بدلیل دعای ابراهیم نبی برای ذریه خود؛ و معرفی کردن عمر بن خطاب و یا ابو عبیده جراح بعنوان نامزد خلافت.
ح. پیشنهاد حباب بن منذر بن جموح به حاکم شدن یک انصاری برای انصار و یک قریشی برای مهاجران؛ که عمر بن خطاب با جمله «هرگز، دو شمشیر در یک غلاف نمی گنجند» اعتراض خود را اعلام کرد. که باز منذر به پیشنهاد خود اسرار می ورزد؛ که متاسفانه تاریخ بعضی از ناسزاگوئیهای بین منذر و عمر را برای ما ثبت کرده است.
خ. سخنرانی ابوعبیده جراح و تکرار کردن بعضی از جملات ابو بکر و عمر بود که خواستار نزاع نکردن انصار در امر خلافت با قریش ـ که از خاندان حضرت محمد (ص) هستند ـ شد؛ ومطرح شدن ابوعبیده و عمر برای بار دوم جهت خلافت توسط ابوبکر، و اعتراض عمر و ابوعبیده، و پیشنهاد دادن خلافت به شخص ابوبکر توسط آنان.
د. تصمیم گرفتن جهت عملی ساختن بیعت با ابوبکر توسط عمر و ابو عبیدة و پیشی گرفتن بشیر بن سعد و بیعت با ابوبکر، و با این کار مردان اوس ـ با احتجاج برخی از بزرگان از جمله اسید بن حضیر به هم گفتند: بخدا سوگند، اگر خزرج بار دیگر حکومت را در دست گیرد، برای همیشه برتری خود بر شما را حفظ می کند و هیچ گاه بهره ای از حکومت نصیب شما نمی کند ـ با ابوبکر بیعت کردند؛ پس از بیعت مردم [اوسیان] با ابوبکر، همه یا برخی از انصار گفتند: «جز با علی با هیچ کس بیعت نمی کنیم».
خلاصه ایی از آنچه در سقیفه گذشت را بصورت نکته وار بیان کردیم تا دوستان از کلیات ماجرای سقیفه مطلع شوند و عزیزانی که می خواهند در این زمینه مطالعه داشته باشند می توانند به کتابهای مربوطه مراجعه کنند.
از همراهی شما سروران سپاسگذارم، در صورتی که سوالی نباشد پایان جلسه امشب را اعلام کنم.
س: ببخشید شما در حین صحبتهای خود عرض کردید: که بنی هاشم در مسجد النبی در جایی که خانه فاطمه است مشغول غسل و کفن و دفن آن بزرگوار بودند! در حالی که در گفته شما سه شبهه یا ایراد وجود دارد:
1. حضرت رسول اکرم (ص) در خانه ایی که مخصوص عایشه همسر پیامبر بود، دفن شده نه در منزل فاطمه (س)؟!
2. از گفتار شما می توان این نتیجه را گرفت که خانه علی (ع) در مسجد بوده! و به نوعی تائیدی بر ای «حدیث سد الابواب» بنفع امام علی می باشد؛ در حالی که ما شیعیان آن را مختص حضرت علی و اهل سنت آن را مختص ابوبکر می دانند! ولی شما طوری مساله را مطرح کردید که می خواهید بگوید که این قضایا از بدیهات تاریخ اسلامی بوده و نیاز به دلیل و سند نمی باشد؟!
3. بنی هاشم شاید مشغول غسل و کفن رسول خدا (ص) بوده اند ولی دفن آن بعد از سه روز و با حضور اکثر صحابه به خاک سپرده شد! در حالی که شما می خواهید بگویید که در دفن آن حضرت فقط بنی هاشم بوده اند؟!
ج: توجه دقیق جنابعالی به عرایضم مایه مسرت است، چونکه جلسات منعقد هدف دیگری دارند، پرداختن به اشکالات مطرح شده ما را کاملا از مباحث اصلی دور می سازد؛ فقط چند نکته را بیان می کنم تا اشاره ایی به آنها شده باشد. و اگر امیدی بود، برای هر کدام از سه موضوعات فوق جلسات جداگانه ایی جهت بررسی و کاوش روایات مربوطه برای شما عزیزان در نظر می گیرم.
1-1. مقصود بنده از بیان کردن عبارت مورد اعتراض شما، گوشزد کردن اینکه بنی هاشم در سقیفه حضور نداشتند و مشغول تجهیزات کفن و دفن پیامبر در جایی بودند که پیامبر دار فانی را وداع گفتند، خواه این مکان بیت عائشه باشد یا بیت فاطمه.
1-2. در اینکه رسول اکرم (ص) کجا دفن شده بین علمای مسلمین اختلاف نظر می باشد، یا اگر هم متفق باشند حداقل علمای امامیه این نظریه را قبول ندارند، و اگر کسی می خواهد در این زمینه مطالعاتی داشته باشد می تواند به جلد سی وسیم از کتاب «الصحیح من سیرة النبی الاعظم» تالیف علامه محقق جعفر مرتضی عاملی رجوع کند که بعد از تحلیلی قابل تمجید به این نتیجه علمی و نقلی می رسد که رسول خدا (ص) در منزل فاطمه دفن شده است نه در منزل پیامبر متعلق به عائشه همسر پیامبر.
2-1. اما در رابطه با حدیث سدالابواب که فرمودید اهل سنت آن را در حق ابوبکر می دانند نه حضرت علی (ع) باید عرض کنم زمانی این اعتراض وارد است تا بتوانیم حدیث مزبور را از طریق علم رجال و حدیث مورد بررسی قرار دهیم که حداقل ثابت گردد که ابوبکر منزلی در مدینه داشته باشد؛ در حالی که کل کتابهای معتمده تصریح می کنند که ابوبکر بعد از شش یا هفت ماه از خلافت خود منزل خود را از منطقه «سنخ» به مدینه منتقل کرده اند، پس با این وجود عقلا حدیث سد الابواب ربطی به ابوبکر ندارد. و چون اهل سنت شخص دیگری را به جز این دو نفر ـ یعنی امام علی و ابوبکر ـ برای حدیث معرفی نکرده اند، در میدان نقد و تحلیل فقط امام علی (ع) باقی می ماند.
لازم به تذکر است که حدیث سد الابواب الا باب علی (ع) نزد اهل سنت از طرق بسیار معتبری برخوردار است که قابل خدشه نیست ومی توان گفت اشخاصی چون ابن الجوزی، ابن تیمه و ابن کثیر بر صحت آن شک ورزیده اند که در رابطه با تضعیفات آنها و رد بر تضعیفات می توان به «موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) ـ بررسی روایت سد الابواب» و «سلسله اعرف الحق تعرف اهله، جلد33، حدیث سد الابواب؛ نوشته استاد فرزانه: سید علی میلانی» مراجعه نمود.
2-2. در رابطه با شبهه شماره 3 باز می توان به کتاب الصحیح من سیرة النبی العظیم مراجعه کرد و در همان جلد ـ33 ـ به بررسی و تحلیل پرداخته و بعد از آن یک نتیجه گیری کرده که معتقد می شود که پیامبر در همان روزی که وفات کرده اند و قبل از اینکه صحابه از اجتماع سقیفه متفرق گردند، دفن شده اند.
والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته
کانون فرهنگی ولایت ـ مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
م.ک.ج
[1]. طبق گفته دکتر البیر نصری نادر ـ محقق کتاب «الملل والنحل»؛ بغدادی کتاب ملل خود را قبل از الفرق بین الفرق نگاشته است: متاسفانه نویسنده در دو کتاب خود هیچ رعایت انصافی نکرده و عقاید و انشعاباتی را برای شیعه بیان کرده است که نه شیعه و نه تاریخ اسلامی از آن اطلاع دارند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: جستاری در مذاهب اسلامی
تاريخ : دو شنبه 9 خرداد 1390
| 12:15 | نویسنده : كانون فرهنگي ولايت |